الیناالینا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره
بابا امینبابا امین، تا این لحظه: 43 سال و 11 ماه و 23 روز سن داره
مامان ریحانمامان ریحان، تا این لحظه: 42 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

معجزه زندگی ما

دخترک رویایی من اولین سالگرد تولدت مبارک

  بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک    میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک   تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا    وجود پاکت اومد تو جمع خلوت ما    تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز    از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا    یه کیک خیلی خوش طعم ، با چند تا شمع روشن    یکی به نیت تو یکی از طرف من   الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم    به خاطر وجودت به افتخار بودن    تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی    با یه گریه ی ساده به دنیا بله گفتی   ...
22 تير 1394

جشن دندونی الینا

دختر نازم در تاریخ  25 اسفند ساعت 7.30 شب وقتی شما سوپ می خوردی برای اولین بار دندونت به قاشق خورد و صدا داد من و بابایی کلی زوق کردیم و وقتی توی دهنت را نگاه کردیم دو تا نقطه کوچولو از لثه ی پایینت بیرون زده بود همون موقع تصمیم گرفتیم تو تعطیلات عید برات یه جشن دندونی بگیریم و روز 6 فروردین خونه مامان طلا مهمونی برگزار شد .   الهی مامانی فدای اون مرواریدای خوشملت بشه       سلام سلام صد تا سلام من اومدم با دندونام میخوام نشونتون بدم صاحب مروارید شدم یواش یواش و بیصدا شدم جز کباب خورا   &...
10 ارديبهشت 1394

دردانه من اولین بهار زندگیت مبارک

خداوندا   در این سال جدید   به خواب کودکم آرامش،   به بيداری اش عافيت،   به عشق اش ثبات،   به مهرش تداوم،   وبه عمرش بركت جاودان عطا كن،      شكرانه اش بامن...   بارالها!   قدرتي به من ببخش   تا پس از تو قوت قلب كودكم باشم   دستانم را چون چتري سايبانش سازم   تا در سايه آن رشد كند   زمزمه صدايم، نواي آرامش او باشد   و گره نگاهم، با چشمان زيبايش غصه را از دل كوچكش بربايد   نوازش هايم، موجي از اميد در او بيافري...
28 فروردين 1394

الینا جیگر هشت ماهه شد

دخترک ناز من 8 ماه یا 240 روز از قشنگترین روز زندگی من و بابایی ، روزی که خدا فرشته ی   کوچیکش را به ما هدیه داد می گذره و هر روز با وجود تو خوشبختر از روز قبلیم . تو تمام   دنیای من و بابایی هستی و زندگی ما با بودن تو هر روز زیباتر از روز قبله       دخترک خوشگلم هشت ماهه شدی ، مبارکه مبارک     ...
20 اسفند 1393

دردانه من هفت ماهه شد

یه روز و روزگاری          از میون آسمون       از روی رنگین کمون   فرشته ای کوچولو          اومد توی خونمون   اون هدیه خدا بود          چقدری پر بها بود   گفتیم که بچمون باش         همراه خوبمون باش   گفتش یه شرطی داره         هر چی باشه قبوله   صبحا می رم به بازی          میون آسمونها    شبها میام پیشتون       یک وقت نمونید تنها   وقتی که...
20 بهمن 1393